• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : نــــــ ود و ســــــ ـه...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سنا 
    اما ما در همان روزهاي اول پژمرديم.....
    رحيمي پور...
    لطفا تحويل سال براي منم دعا کن
    چون من اون لحظه هول مي شم، بغضم مي گيره و هيچي نمي تونم به خدا بگم...
    هي ي ي ي ...
    پاسخ

    سلام ثقفي. اي غنچه نو شکفته... لبخند بزن ^_^ ببين سنا من نمي تونم بهت قول بدم که اون لحظه دعات کنم چون خودم هم هول مي شوم و همه چي يادم ميره و هي بايد دعاهامو مرور کنم! اصلا فکر کنم همه اون لحظه هول ميشن و الکي مثلا اداي دعا کردن در ميارن! وگرنه مگه ميشه موقعي که همه چيز داره با ريتم خاصي دوب دوب مي کنه آدم حوائج رو به خاطر داشته باشه؟ :/