• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : خوش بختي...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 18 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مستور اونطوري كه فكر مي كردم نبود .
    چه كار داريم ما كه مهرداد به كدوم شي رو ميز زل مي زد و حرف ميزد؟
    خواننده چه كار دارد كه صد بار بهش بگن سوز سردي مي آيد و دستش را مي كند توي جيب پالتويش و همانطور راه مي كند؟
    سر بي وتن نمي خواستم تموم شه ولي لحظه به لحظه ي روي ماه خدا منتظر تموم شدنش بودم.
    فقط همون تيكه ي "كاش..."هايش را عشق است :) همين.
    پاسخ

    اتفاقا برعکس... سر بيوتن مي خواستم زودتر شرش رو کم کنه با اون گندي که به ارميا زد... ولي روي ماه خداوند را ببوس رو نفس کشيدم :) جداي اين وجه تمايز يه وجه تشابه ديگه هم با شما دزد نوجووني ام پيدا کردم :دي اونم اينکه منم بي اندازه از اينکه پسوند "پور" فاميلي م رو به کار نبرن متنفرم :دي