وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
اصراري به خواندن نيست...
نظرات :
0
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فخر
اي پل ! ..
اين يک شعله بخـند ..
علووم انساني را .
پاسخ
آتيش نگرف که... :\
+
پاييز :||
عاه پرزيدنننت جان :)
پرزيدنننت
پرزيدننت
نيمچه پرزيدنت هم نمي خواستي بشي ؟
پرزيدننت پلل ??
پاسخ
پرزيدنت... مي خواستم پليس هم بشم... فقط معلم نمي خواستم بشم :)))))))
+
هدي
ب همين راحتي که آدمو ب خيانت متهم نمي کنن . مي کنن؟
اگه مي کنن که خب ... ! سکوت مي کنم من :(
پاسخ
آره هدي... فک کنم بکنن... به نظرت بخوابم بهتره يا تستاي عروضم رو بزنم؟
+
هدي
اگه يه معلم داشتم که فاميليش پرنيان بود، حتما از يه طريقي اين شعر رو براش مي فرستادم که : گرچه در پرنيان غمي شوم ، سال ها در دلم زيستي تو / آآآه هرگز ندانستم از عشق ، چيستي تو؟ کيستي تو ؟
و واقعا احساس مي کنم که با اين کار يه بار خيلي خيلي سنگين از روي دوشم برداشته شده . آوه پو تو نمي دوني چه احساسي داره، همون حسي که بعد از گفتن " دور شو از من من تو را بيگانه ام " به کسي که مزاحمم شده بهم دست مي ده .
پاسخ
هدي تو واثعا دلت ميخواد به خيانت متهم بشم؟!
+
هدي
خانوم مهرافزا هم يه بار سعي کلاس اعلام کرد که رياضي ام العلومه . و ما تاييد کرديم که بله، : امل علومه!
ضحي هم گويا خيلي با ادبيات مشکل داره، امروز هم به من گف مدال بهت نمياد! مي دونم که دلت مي خواد منو بزني ولي برو خدا رو شکر کن چون اگه قرار بود کنکور بدم يحتمل دوباره دچار" توهم گند زدن" مي شدم و مجبور بودي غر زدن هاي دوباره ي منو تحمل کني.
حالا بوسم کن و دوسم داشته باش
پاسخ
نمي تونم بوست کنم. چون الان داره چشمام از کاسه در مياد و خيلي خستم و اون تستاي عروض و نصف يه درس اقتصادم مونده و حداکثر تا يه سال ديگ ک اين وضعيت ادامه داره نمي تونم بيکار بودن و نصفه شب نظر دادن هات به خودم رو تحمل کنم! الانم چشام داره مي ميره هو...
+
مهر
بباف پلي خانوم،بباف !
آسمون و ريسمون رو به هم بباف،اصلا آسمون رو به ريسمون بباف،
نبافته ملتو حيرون کرده اي واي به حال روزگار بافندگي.......
پاسخ
من که دارم روز و شب مي بافم و دلم خوشه به همين خوندن ها و نظر هاي شما چه قدر نظراتتون انرژي زاست! از صبح مثل قمري ريخته بال گوشه ي اتاق کز کرده بودم با خوندن نظراتتون کلي انرژي گرفتم... مچکرم خانوم! :)
+
مهر
خطاب به نيکي خانوم:درسته که رياضي درس و رشته ي محبوب منه و هر کسي رياضي بخونه رو من خيييلي دوستش دارم و درسته که تو رياضي مي خوني و ...............خيلي حرف هاي درست ديگه!
ولي ادبيات مادر همه ي علومه و من عاشق اديبات هستم،عربي که جاي خود داره خانوم مهندس هوافضا
پاسخ
(شکلک ابرو بالا انداختن :دي) يادمه راهنمايي که بوديم خانوم خمسه مي اومدن مي گفتن رياضي مادر همه ي علومه و خانوم سيد احمديان مي گفتن فيزيک مادر همه ي علومه! ولي از نظر من همه اينا دروغه... اگه ادبيات نبود که رياضي و فيزيک به وجود نمي اومدن! در عوض اگر رياضي و فيزيک نبودن خللي در ادبيات ايجاد نمي شد! خلاصه من به عنوان يه معلمِ ادبيات خوانده ي آينده به احتمال خيلي زياد توي نشريه ي مدرسه اعلام مي کنم که ادبيات مادر همه ي علومه :دي
+
فهيمه
وااااي خيلي جوابت کامل بود! همونقدر که دوس داشتم :)
تو راضيه جلالي رو مي شناسي؟ الان پرورشي راهنمايي عه. دختر خانوم پرنيانه. خانوم پرنيان هم راهنمايي طلوع ناظم ما بود. الان بهش بگي احتمال زياد منو يادش مياد :) اگه اومد خيلي سلام برسون!
ضمنا، در ميانه ي نام خانوادگي شريف من از گ استفاده نکن؛ ک صحيح است D:
پيش به سوي آينده... به ذوق خاطرات گذشته.
پاسخ
ببين بعيد مي دونم اين خانوم پرنيان شما خانوم پرنيان ما باشه! چون خانوم پرنيان ما خيلي خيلي جوونه و بچه هم نداره! شايد يه نسبتي با اون خانوم پرنيان شما داشته باشه ولي قطعا اون نيست! چون سنش به داشتن بچه ي به اون بزرگي نمي خوره اصن! منم با نظراي طولاني و جواباي طولاني تر خيلي حال ميکنم! ببين فهيمه تقصير توئه که نميرم درس بخونم و اينجا نشستم و خاطراتم رو زير و رو مي کنماااا از ما گفتن بود!
+
نيک
منظوري نداشتم ... بخند پو کوچول
پاسخ
نه... توهين کردي... :( ديروزم ضحي زنگ زد کلي به ادبيات توهين کرد... دلم شکست... البته بيشتر ازينکه صحي توهين کنه من سرش جيغ زدم...مي دوني نيک ضحي دختر خيلي خوبيه که اون همه غر و فرياد زدن من تحمل کرد!
+
فهيمه
تازه مي فهمم واقعا چقد دلم برات تنگ شده و چقد سخته يه سال صب کنم که تو هم فارغ التحصيل شي تا من هم حرف هايي رو که تو گلوم رسوب کرده برات بگم...
خانوم پرنيان!! هموني که توک زبوني حرف مي زنه يه کم؟ قدش بلنده؟ آره پولي؟؟
پاسخ
فهيمه؟ تو از اعماق تاريخ اومدي؟ خانوم پرنيان و از کجا مي شناسي دختر؟ چه قدر حرف مونده که وايسيم وسط راهرو در حالي که همين طوري دست مي ديم بهم بزنيم مگه نه؟ صبر داشته باش فهيمه زود تموم ميشه... و منم بالاخره يه روز که خيلي دور نيس به پرورشي راهنمايي برميگردم... تو هم اونجايي ديگه مگه نه؟ بعد با هم عشق بي شائبه خواهيد مي خونيم و همه تحسينت مي کنن که چه قدر صدات قشنگه... بعد ياد اون زمستون اول دبيرستان من و دوم دبيرستان تو مي افتيم و شال گردن هري پاتر من و اون خرگوش کوچولويي که براي تولدم بهم دادي و هنوزم بهش افتخار مي کنم! مگه نه؟ من برميگردم و بازم قد تو از من کوتاه تر خواهد بود و بهت مي گم بوته ي گوجه فرنگي... تو هم بهم ميگي درختي که به گردنش شال گردن قرمز و نارنجي بستن... اميدوارم همه اينا رو به ياد بياري خانوم علي عسگري... :)
+
غزل ِ صداقت
من تنها معني خواب قانوني رو مي فهمم :دي
ان شا الله برسي به اونجايي که دلت ميخواد :)
پاسخ
مي رسم؟ اصن رسيدني نيس آخه...
+
قاصدك خانوم
و يادآوري مي کنم که آخرين باري که سعي به همچين کاري کردم علاوه بر به آتش کشاندن نوروز نود و دو نيلوفر را هم به کشتن دادم!
اين معركه بود!
منم دقيقا آخرين بار يا اولين بار ك سعي كردم كلا قاصدكي رو كشتم .....
پاسخ
امشب خيلي حالم گرفتس عار.... بيا راجع به مرگ اون دوتا صوبت نکنيم.... :(
+
نيکي
من ديروز صبح 4 بيدار شدم ...کار سختي بود... گرفتم خوابيدم
الانم مي دوني مي خوام چيکار کنم ؟ برم عربي (لعنت الله عليه) بخونم
پاسخ
دوست ندارم که به عربي توهين کردي... من عربي رو دوست دارم... با تمام وجودم ...:(
+
نيکي
نه و ربع وقت قانونيه خوابته پو ؟!
پو منم ديگه ب مرغي گريم پايان دادم ... تو چه جوري کاراتو ميکني پس؟!؟!
پاسخ
ملاحظه نمي کني اون موقعي که. مردم در خواب ناز سحرگاهي شون هستن بنده سرم تو کتابه؟! يا آن هنگام که شما از مدرسه اومدي و خسبيدي من دارم با رختخوابم مبارزه مي کنم؟ تازه الانم از وقت قانوني اش گذشته ولي امروز مي خوام يانگوم ببينم. بانو چويي رو مي گيرن! يو ها ها ها...