• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : آن طور كه روزگار رقم زد...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 26 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    مادر مسعود شصت چي خيلي به موپالمو مياد !نه؟

    پاسخ

    آري

    ديشب جومونگو ديدي؟

    آخي ! دلم برا سويا سوخت!

    مي گم اين موپالمو به غير گريه و ناله و زاري كار ديگه اي هم بلده ؟!

    پاسخ

    منم دلم برا سويا سوخيت! نــــــــــــازي! ديدي جومونگ چه قدر نگرانش بود. مامان اون دوست اويي رو ديدي مي خواست بپره بغل اويي اون يارو زد تو ذوقش!

    منم دارم از دست مي رم !

    سحر نشسته بودم زير پنجره،وقتي پا شدم سرم محكم كوبيده شد به لبه ي در پنجره ... اشكم داشت در ميومد ... هر چي فحش و محش بلد بودم نثار در پنجره نموديييييييييييييييييم!

    پاسخ

    ما با شما قهريم. آيا برايتان توضيح نداديم؟
    قيچي پولي جفتشون با هم از دست رفتن!
    پاسخ

    به شما ربطي نداره! او(دارم زبون درازي مي كنم)
    + هانيه ... 
    سلام طبق دستورتون بهت سر زدم ... راضي شدي
    پاسخ

    نه کاملا!

    عقده اي بشي!

    دلت بسوزه و ( اوني كه موج اف ام مي گه!!!)

    پاسخ

    خسته ام کردي ديگه خب چي کار کنم يه....(استغفرالله) به تو نظر خصوصي داده چه دخلي به من داره؟
    مجلمو بهت نمي دم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ

    به....استغفرالله...
    پاسخ

    خوبه جومونگ بهت نظر خصوصي نداده و گرنه اين قدر به من پز مي دادي خودت خسته شي!

    بابا احساسات!
    بابا كودك درون!
    بابا اين كاره!

    بابا نويسنده!
    بابا احساساتي!

    بابا دختر!
    بابا عروسك!
    بابا خرس كوچولو!
    ...

    بابا و درد!

    پاسخ

    بابا خود درگيري مزمن!

    چر از دست رفتي؟

    جـــــــــومـــــــــــونـــــــــــگ!

    هيچ وقت تركم نكن!

    پاسخ

    داري با من حرف مي زني يا با جومونگ؟
    من از دست رفتم........
     <      1   2