• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : يا مهدي.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    حالا سربند داشتيد مگه ميذاره رو سرش بمونه؟

    ريحون كشت ما رو يه دقه بخايم ببنيدم سرش! آخرش هم چفيه ش رفت عقب و موهاش معلوم شد! بعدا عكسش رو بهت نشون ميدم... اين چطوري فردا ميخاد روسري سرش كنه و اينا الله اعلم!

    پاسخ

    فكر كنم سر علي هم مي كرديم همين اتفاقا مي افتاد دقيقا. با اين تفاوت كه علي نبايد روسري سرش كنه.