• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : زندگاني به شيوه ي من.
  • نظرات : 7 خصوصي ، 20 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خب خدا رو شکر که زنده اي خواهر دل خميري توام با ژله !

    الخوه لا موت ! هي الزنده !

    امروز از خواهر مصاحبه کردن !

    پاسخ

    من دل خميري نيستم. بدن ژله اي ام خواهر. البته الان ديگه ژله اي هم نيستم. يه مدت بود احساس مي كردم شبيه كالاهاي ميد اين چاينا شدم و وسط ترك خوردم! البته چون اون موقع اصفهان بودم نتونستم در وبلاگم بيان كنم اين نكته رو. ولي الان واقعا احساس مي كنم اون ترك خوردگي عميقي كه در زماني چيني بودنم به وجود اومد. هنوز مثل يه خط تقارن رو ژله و خمير و ديوار و اينا وجود داره.... اميدوارم فهميده باشي چي گفتم!