• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : خسته نمي شود...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 95 عمومي

    • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + موج اف ام 

    مي دوني چرا يهو ديروز ياد خانم خمسه افتادي ؟ چون ديروز تولدشون بود . ديشب خواب خانوم خمسه رو ديدم .

    خواب ديدم تو ميدون وليعصر بوديم تو ماشين مون با زهرا اينا داشتيم از سر و كول هم بالا مي رفتيم ! منم داشتم حرص مي خوردم . بعد يه ماشيني رو ديدم كه سقف نداشت ! مثل ماشين گلزار تو توفيق اجباري ...بعد يه خانومي كه خانوم خمسه بود منو ديد و برام دست تكون داد و گفت حتما ميام دبيرستان مي بينمتون !

    آخي ...

    پاسخ

    ايول...!
    + قاصدكي 

    تو كي كندو كاو نمي كني ماماني!

    آپم

    پاسخ

    مي دونم.
    + هو 

    سولي .

    چي شد؟

    خبري شد به من هم بگو لطفا !‌
    از دست تو و اين انتقام گرفتنت ... من آباني ام . آباني ها انتقامجو اند ... تو ديگه اين انتقامت چي بود آخه ...
    بي خيال .
    خوبي؟

    من كه فعلا شبيه اون شكلكم كه داره آه ميكشه ... آآآآآآآآآ‏ه ه ه ....

    پاسخ

    نه خبري نيست هوي من...! من الان دارم به ارميا و مصطفا فکر مي کنم...! و اون پيرمرده تو معدن...! واي...!(توضيح: ارميا خوندم)
    + قاصدكي 
    كجااااااااااااااااااااااااااايي....؟!
    پاسخ

    همين جا.
    + عبدو 

    سلام!!!

    اين دفعه ديگه خودمم!!!

    عبدوي وافعي!!

    ديگه بدل نيستم!!!

    حوصله ام سر رفته!

    پاسخ

    چه جالب...!
    + قهرو بيگم 

    نمايشنامه هندي: صحنه اول و آخر:

    قلي به سمت در خروجي مي ره .ناگهان يه نور سفيدي از پشت شيشه در چشمشو مي زنه. دقيقتر كه نگاه مي كنه سين رو مي بينه.....

    حالا ديگه از خوشحالي تو پوستش نمي گنجه....

    مي خواد در رو با شتاب باز كنه كه يه دفعه..... شيشه در خورد مي شه....

    قطره هاي خون چيكه چيكه رو زمين مي ريزه....

    اما عجيبه كه هيچ دردي نداره...

    سين كه با شنيدن صداي خورد شدن شيشه توجهش به اون سمت جلب شده، با شتاب به سمت قلي مياد تا كمكش كنه....

    قلي نمي خواد سين تو زحمت بيفته(چه مهربون!) براي همين سعي مي كنه خودشو جمع و جور كنه....

    سين: واي كمك نمي خواي؟ بذار كمكت كنم....

    قلي: نه شما زحمت نكشين خودش خوب مي شه....فقط مي شه...

    سين: چي مي خواي ؟ هرچي مي خواي بگو؟ مي خواي خانوم دكتر رو صدا كنم....

    قلي: نه فقط مي شه... مي شه با هم دست بديم...

    سين: والا..... امان از دست تو....

    قلي و سين دست مي دن.....

    عجيبه !يه معجزه رخ مي ده... خون دست قلي بند مياد... هيچ توضيح علمي وجود نداره....

    (فيلم با يه سوال فلسفي تموم مي شه و بيننده رو به حالت تعليق در مياره) پس چرا وقتي قلي با معين بانو دست داد خون ريزي دستش زياد شد؟؟؟؟؟؟؟؟

    نتيجه گيري فيلم:

    پاسخ

    خيلي خيلي جالب بود...! اصلا درگير داستان پردازي تون شدم...! مي گم همين طوري پيش بره مي تونيد بريد باليوود ها...! پول خوبي هم به دست مي يارين. يه آميتا باچان و شاهرخ خان هم بيارين انشالله تا دو سه هفته آينده ما مي تونيم فيلمتون رو تو تلوزيون ببينيم(سرعت سينماي هند و دوبله ي ايران بالاست) موفق باشيد معين بانو...!
    + قهرو بيگم 

    من هستم بدون اينكه بيام.....

    تو هم نيستي بدون اينكه بري......

    واقعا عجيبه.....

    پاسخ

    فلسفه اي داره براي خودش...! من نيستم بدون اين که برم...!
    + قاصدكي 

    ماماني كودكت(كودكم مامانيت!)قاااااااطي كرده!

    ($)%#!@&^#$*^($_#

    رشته ي اعصاب مامانيه كودكم...

    پاسخ

    مي دونم ماماني.
    + قاصدكي 

    پليز گيو مي ا نظر...

    تلاش كن تو مي توني...

    پاسخ

    ماماني شبه کودکت خوابش مي ياد.
    + قاصدكي 

    مثل اينكه مي خوابي بيدار ميشي كلا همه چي از مغزت مي پره!
    اون موقع داشتم آهنگمو عوض مي كردم گفتم خوبه يا نه كه برش داشتم!

    8655

    باهاش بازي كن در مياد

    پاسخ

    دارم کند و کاو مي کنم ببينم منظور دقيقت چيه!
    + قهرو بيگم 
    پس من مي رم و يه ساعت ديگه بر مي گردم تا قلي اون پليه رو از اتاق بيرون كنه.......
    پاسخ

    کجا مي رين؟! شما که قرار بود اصلا نياين! قرار نبود؟! چه دنياي عجيبي شده...!
    + قهرو بيگم 

    ضمنا فکر مي کنم دوباره پلي جاي قلي رو گرفته......

    قلي هيچ وقت اينقدر سريع با من موافقت نمي کرد........

    هميشه حاضر جواب بود و اينقدر کوتاه نمي يومد.....

    من قلي رو مي خوام نه پلي رو...................

    پاسخ

    من تازه از خواب بيدار شدم. مغزم حاضر جوابي اش نمي ياد...! زياد حوصله فکر کردن نداره همش موافقت مي کنه...! بايد تايم بعد خوابم بگذره...!
    + قهرو بيگم 

    چرا جواب نمي دي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نکنه ترسيدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نکنه جا زدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    نکنه کم اوردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نترس من باهاتون نمي يام اردو.....

    پاسخ

    نه بابا حواسم نبود. ببخشيد. اتفاقا مي خواستم بگم اي کاش باهامون مي اومدين اردو....!
    + قهرو بيگم 
    راستي بيستم كدوم ماه اردو دارين؟؟؟؟؟
    پاسخ

    تير.
    + قهرو بيگم 

    بعدني هم وجود نداره......

    حالا تو هي مهربون بازي در بياررررررررررررررررررررررررر!

    پاسخ

    بعدا؟ خاله معين؟!
       1   2   3   4   5    >>    >