چرا چرت و پرت مي گي؟ آخه يعني چي؟ همين چند روز پيش بود که با اين آقاي بل داشتم با ليلا بحث مي کردم که بهترين دوست هاي دنيا را دارم! اون داشت مي گفت که فقط دوست هاي دبيرستانند که براي آدم مي مونند! مي گفت که من هم يک روزگاري به دوست هايم افتخار مي کردم و الان فهميدم که دوستي فقط خنديدن و مسخره بازي نيست! اون کسي که الان قلبش شکسته منم نه تو! اگر قيچي دوست توئه باشه هر چي تو مي گي نظرت محترمه! اگر مي خواي بگي جکي بازم محترمه! ليلا مي گفت که دوستي فقط خنديدن و مسخره بازي نيست! فکر مي کني اون موقع که من با تو دوست شدم خيلي بامزه بودي؟ نه فاطمه خانم از اين جور صحبت ها نبود! از نظر همه در اون زمان شما يک بچه مثبت بلالقوه بودي! و من به خاطر چي با تو دوست شدم در حالي که دوست هايي مثل غزال داشتم به خاطر چي؟ به خاطر خودت!! خودت! خودت! خودت! آخه تو کدوم احمقي را ديدي که به خاطر يک دماغ يکي ديگه را دوست داشته باشه اگر همين جوري پيش بره فکر کنم پاي دماغ ليلا هم بياد وسط که من به خاطر دماغش باهاش حال مي کنم! آخه تو واقعا کدوم احمقي را ديدي؟ من از اون حرف هاي در رابطه با دماغ هيچ منظوري نداشتم تنها منظورم اين بود که من نمي گم که تو چون دماغت گنده است مسخره ات مي کنم مسخره ات مي کنم چون دوستت دارم چون دوست دارم با تو بخندم نه اينکه به تو بخندم! اصلا نمي فهمم چرا دارم اين بحث مسخره را مي کنم!