سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبل نوشت:دقیقا باید از چی بنویسم؟

 اصل مطلب: ...

پی نوشت: قلم با فکر رابطه مستقیم داره...وقتی فکر از کار بیافته حساب قلم مشخصه...

پی نوشت 2: صبح به خیال این که امروز تاریخ داریم داشتم دنبال کتاب تاریخم می گشتم...شده ام مثل هدی که اعتراض می کنه چهارشنبه امتحان دینی و حساب رو با هم دیگه داریم...آخه کی گفته ما چهارشنبه دینی داریم؟!!!

پی نوشت 3: امروز حتی زبان ترمی اش هم سر جاش نبود... همون طوری که به غزال می گفتم و اون فقط می خندید...قرار بر چیز دیگری بود....

پی نوشت4: تولد موج اف ام در کمال سادگی برگزار شد....هیچ کس نبود که برایش پاپیون بزنیم و ببریم....مردم درس دارند....

پی نوشت 5: من تمرین ها را حل می کردم و نرگس توی صفحه های دفترم با مداد می نوشت:کاش می شد همین یکبار......تکرار می شدی؛ تکرار....

پی نوشت 6: اگر قرار باشد همین طور پیش برود در آخر یونیسف خیلی ها را باید به جرم کودک آزاری دستگیر کند ها...!

پی نوشت7: توی آگهی بغل وبلاگ ها نوشته: دوست دارید دو سال آینده کجا باشید؟ الف) کانادا ب) همینجا. روی گزینه همین جا کلیک می کنم...ولی اون صفحه ی کانادا رو برام باز می کنه...کی گفته که من دلم نمی خواد همین جا باشم؟!

پی نوشت8: ناهار مدرسه امروز قیمه بود. گفتم بدونید....

ته نوشت: هر کسی حق نداره به من بگه مریم ها...!

ته نوشت 2: من دقیقا باید از چی بنویسم؟

5 شنبه نوشت: دلم را خوش کرده بودم برای رهایی از رنگ توسی....پرواز کرد........


+ تاریخ چهارشنبه 88/11/28ساعت 5:29 عصر نویسنده polly | نظر