برایم دعا کردید که تاب این لحظه ها را آوردم... خدا کمک کرد... می خندم، درس می خوانم، حرف می زنم، می نویسم و #خوش_بخت زندگی می کنم... درست همان لحظاتی که فکر نمی کردم بعدش چندان زنده بمانم...
برایم دعا کردید... خدا دستمان را گرفت... ممنونم...
+
تاریخ جمعه 94/10/25ساعت 1:0 صبح نویسنده polly
|
نظر
///یا ایتها النفس المطمئنه... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه..../// و من، یک دانشجوی ادبیات...