.
#هیئت_مجازی
حقیقت این است که ما هم می توانستیم آدم های معمولی باشیم. آن دخترک توی سوریه می توانست تا زمان خیلی دیر در کنار پدر و مادرش زندگی کند و مدرسه برود، پسرهای جوان عراق به جای تجربه صدام و آمریکا و داعش پشت سر هم، می توانستند خانواده تشکیل بدهند و به جای اسلحه دست گرفتن، دختران کوچکشان را بغل بگیرند و پدری کنند. حقیقتش این است که زنان و مردان سیاه نیجریه با لباس ها رنگارنگ خیلی شبیه آدم های خوش بخت هستند ،اگر بگذارند. چهره شیخ زکزاکی هم مهربان است،حتما مردمان نیجریه دوستش دارند همان قدر که ما امام یا آقا را. لابد شیعیان نیجریه هم شیخ نمر را خیلی دوست داشتند ، او هم چهره مهربانی داشت و من را یاد شهید مطهری می انداخت و حیف است که این فعل ها ماضی است.
ما هم می توانستیم به جای اینکه هر روز داغدار یکی از عزیزانمان بشویم، آدم های معمولی باشیم، درس بخوانیم، تشکیل خانواده بدهیم، با بچه هایمان تا دوران پیری بدون هیچ دغدغه ای خوش بخت زندگی کنیم. حیف است که بچه ها و جوان های عراق و سوریه و یمن و عربستان و نیجریه و غیره و غیره گاهی حتی به 13 سالگی هم نمی رسند، حیف است که مادران غیوری برای سرزمینشان نمی شوند و حیف است که قبل از اینکه ثمره ی حیاتشان را بچینند غرق خون می شوند یا طوری عزیزانشان را از دست می دهند که دیگر ادامه ی زندگی عادی برایشان دشوار است. حیف است... حیف است....
.
صوت هیئت مجازی این بار را از #صادق_آهنگران انتخاب کردم، هم به این خاطر که این روزها به برکت شهدای مدافع حرم بیشتر یاد فاصله ی سال های 59 تا 67 هستم و هم به خاطر ادای دین به همه ی مردانی که چه آن سال ها، چه در این سال ها، آرزو و جوانی و فرزندان کوچکشان را رها می کنند و به خون می غلتند، که بزرگ ترین دغدغه ی #من در آشوب و بلوای دنیای کنونی بهم ریختن برنامه ی امتحاناتم باشد.
.
پ.ن: فکر می کردم حالا که فرزندان شهدا بزرگ شدند و ما نهضت را فراموش می کنیم، اما این روزها وقتی بچه های یک ماهه و شش ماهه را می بینم که اسم فرزند شهید می گیرند یاد جمله ی امام مهربان می افتم که می گفت:"بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شود"
پ.ن: #التماس_دعا
.
کاروان حسینی برپاست، تازه شد نهضت عاشورا، تازه شد نهضت عاشورا....
این صوت تقدیم شما باد...