کاش مهندس کامپیوتر بودم،
اونوقت یه برنامه مثل این نرم افزار های اس مس رایگان می نوشتم و علاوه بر نجات دادن شارژ بینوای گوشی خودم، جماعتی را از انواع و اقسام برنامه هایی که معلوم نیست از کجا پیدایشان شده رهایی می بخشیدم...
چند روز پیش که این را به هدی گفتم، گفت ما از اون اولش هم تو این مورد استعداد زیادی نداشتیم و کلاس های کامپیوتر را یادآوری کرد و قایم شدن زیر میز و قایمکی نظرهای وبلاگ رو چک کردن و من یادم آمد که در آن کلاس ها برای اینکه وقت زودتر بگذرد برای دیدی خیالبافی هایم را تعریف می کردم...
حالا که من یک نویسنده ام، نه یک برنامه نویس...
مردی از خویش برون آید و کاری بکند....
:(
پ.ن: متاسفانه دستای من کوچیکه و دنیا بی نهایت بزرگ... :(
پ.ن: کلیک