...
و چون به شهود رسیدی مهیای شهادت باش.
آنچنان که اسماعیل ع بود و آنچنان که سید الشهدا حسین ع بود.
و سرّ اینکه فردا به قربانگاه منا می روی در همین است،
یعنی که تو در عرفات و در مشعر الحرام
بر هستی خود و خلقت این جهان وقوف یافته ای
و اکنون آماده ای که خود را و متعلقات خود را
در راه او قربانی کنی.
و واویلا اگر در این روز از امام خودت غافل باشی
که همه ی خلایق همچون شخص واحدی هستند
که امام قلب است
و حیات بی قلب میسر نیست.
بارالها اینجا محشر عرفات است و خلایق همه حاضرند.
بارالها، چگونه ممکن است که آن یار، آن عزیز ترین یار، غایب باشد؟
بارالها، اکنون او نیز دست به دعا برداشته است
و چهره ی مبارکش از اشک اضطرار خیس است،
بارالها ما می دانیم که او عین ظهور است
و این ماییم که غایبیم.
بارالها، در این روز که روز رحمت عامّ توست
ما را توفیقی عنایت کن که خود را به ظهور او برسانیم.
...
"سفر به سرزمین نور"
سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی...
پ.ن: برای این متن یک عالمه عکس در نظر دارم که به نظرم همشان با مطلب مرتبط اند و چند ثانیه که فکر می کنم نیستند.... نمی دانم چرا دلم می خواد برای این متن یک عکس بی ربط بگذارم. شاید پوستری برای 22 بهمن، یا فراخوانی برای همایش بیداری اسلامی، یا حتی دلم بخواهد یکی از پوستر های شبیه مطلب قبل را بگذارم.... در هر حال برای این متن عکس های مرتبط زیادی پیدا کردم که ارتباطشان مثل حلقه های زنجیر بود... به هم پیوسته و از هم مجزا....
بی ربط.ن: جمعه آزمون گزینه دو ست و یک عالمه کار سرم ریخته، قول می دهم بعد از اینکه آزمون را دادم بروم و کتاب عروض و قافیه ی خیلی سبزم را باز کنم و این قدر شعر بخوانم و توی سر خودم بزنم که تقطیع سماعی را یاد بگیرم. قبل ازینکه تو بیایی....