نشسته ام حافظ ورق می زنم تا ابیاتی با قافیه تبصره شماره ی سه پیدا کنم... میان گشتن هایم حافظ از اعماق قرن هشتم هجری می گوید.
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند....
فکر می کنم که لااقل خوبه این مشکل فقط برای من ِ در قرن چهاردهم نیست! لابد حافظ هم ششصد سال پیش زیاد کلماتی مثل "نرو" "بمون" و "بشین" استفاده می کرده. آخرش هم خسته و بی حاصل می نشسته برای خودش شعر می گفته که نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند....
من که شاعر نیستم فعلا فقط نگران اینم که این غزل هم قافیه ای با تبصره ی شماره ی سه ندارد...
پ.ن: اگر از احوال ما خواسته باشید... ملالی نیست جز دوری جنابعالی...