دلم شده یک چیزی مثل زرورق های تزیینات 22 بهمن دبستان،
با کوچک ترین تکان،
پاره پاره میشود.....
پ.ن: یکی می گفت زندگی هیجان انگیزی داری! فکر کنم این نازک دلی که در هیچ یک از اوان زندگی ام سراغش نداشتم، و این نگرانی های 24 ساعته ی همیشگی که گمانم تا آخرش ادامه دارد ناشی از همان هیجان زندگی ام باشد!
پ.ن: بعدا به این روزها هم مثل خاطره های سخت نگاه می کنم... که تمام شدند... که رفتند....
بعدا نوشت: در وصف زبان فارسی همین بس که یه نادون یه کتاب مینویسه صدتا عاقل نمیتونن پاسش کنند...:(