سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.

- مرکز دنیای من یک جایی میان پایتخت جمهوری اسلامی است....

* قبل از رحلت حضرت امام که دوران ریاست جمهوری در حال اتمام بود. دست و پایم را جمع می کردم. مکرر مراجعه می کردند و بعضی از مشاغل را پیشنهاد می نمودند. ولی من گفتم اگر یک وقت امام به من واجب کنند و بگویند شما فلان کار را انجام دهید، چون دستور امام تکلیف است و برو برگرد ندارد، آن را انجام می دهم. اما اگر تکلیف نباشد، من از امام خواهش خواهم کرد که تکلیفی به من نکنند تا به کارهای فرهنگی بپردازم، دنبال کارهای فرهنگی می روم....

- مرکز دنیای من، اتاق بزرگی است که هر کسی ندارد! مجهز به یک دستگاه کامیپوتر، یک خروار کتاب درسی و غیر درسی و یک میز تحریر که از روزهای دبستانم اینجاست و یک تخت جهت استراحت....

* مرتب از من می پرسیدند که بعد از اتمام دوره ی ریاست جمهوری، می خواهید چه کار کنید. گفتم اگر بعد از پایان دوره ی ریاست جمهوری، امام به من بگویند که بروم رییس عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندار مری زابل بشوم، حتی اگر به جای گروهان، پاسگاه بود، من دست زن و بچه ام را می گیرم و می روم!

-  جز این نیست: مرکز دنیا که بلنگد، همه ی عالم به تبعش خواهد لنگید!

*والله این را راست می گفتم و از ته دل بیان می کردم، یعنی برای من زابل مرکز دنیا می شد و من در آنجا مشغول کار عقیدتی، سیاسی می شدم! به نظر من، بایستی با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این صورت خدای متعال به کارمان برکت خواهد داد.

- راستی مرکز دنیای شما کجاست؟

*نگذارید حضور نمایان زنان فعال در جبهه انقلاب کمرنگ بشود، خانم هایی که اهل اقدامند، اهل فکرند، اهل نگارش و نویسندگی اند، اهل سخن گفتنند، اهل فکر دادند، صحنه ی انقلاب و دفاع از انقلاب را خالی نگذارند...

پ.ن: حق مطلب بیشتر از این چیزی است که نوشتم... یک روز یادم بیندازید! شما که اهل فکر دادنید که بنویسمش...

بعد نوشت بی ربط: صبح احساس می کنم اگر بروم و سر جلسه ی امتحان بنشینم! ممکن است یکمرتبه همه آن چیزی رو که این دو روزه خوندم رو روی کاغذم با نگرانی و گریه بالا بیاورم.... بعد از ظهر میان خانه تکانی فایل های کامپیوترم یک سری فیلم پیدا می کنم که میانش همه مان خیلی جوانیم.... خیلی....


+ تاریخ چهارشنبه 92/2/25ساعت 6:5 عصر نویسنده polly | نظر