گاهی این قدر زیاد می شود که انگار کلمات کم می آیند برای همه شان.

چشمه ی فوران نوشته ها را گفته بودم؟

.

.

.

.

.

یاد زمان هایی که ریاضی می خواندیم به خیر باد! وقتی روی یک لیوان پر از آب پارچه می کشیدیم و بلافاصله برش می گردوندیم آبی بیرون نمی ریخت. دلیلش هم ازدحام یکدفعه ایه همه ی مولکول ها در آستانه های روزنه های پارچه بود که مانع عبورشون می شد.

گاهی همین ازدحام نوک خودکارم جمع می شود و خفه اش می کند.

.

.

.

.

میرم زبان فارسی بخونم.

 


+ تاریخ دوشنبه 91/8/22ساعت 6:4 عصر نویسنده polly | نظر