یادم هست.
قبل تر ها،مثل همین پارسال.
وقتی تصمیم به رفتن می گرفتند خداحافظی می کردند.
می گذاشتند هزار دفعه داد و فریاد سر دهیم.
بار ها بحث کنیم.
برایشان گریه کنیم حتی!
و میلیون ها بار گوشه ی کتاب ها و دفتر هایمان بنویسم:
شکستم نه از وقتی که رفتی، از همان زمان که گفتی میروی.
و حالا بعد از این همه رفتن.
راه و رسم خاتمه ی اردیبهشت را می دانم...
می دانم آدم ها می آیند که بروند.
نمی روند که برگردند...
و می دانم که بدون شک دلم برایشان تنگ خواهد شد.
حتی اگر یادم نباشند هیچ وقت.
و می دانم که.....
قبل تر ها وقتی می رفتند....
....
....
............................