دم دم های صبح وقتی خورشید تازه طلوع کرده دلم می خواهد بنشینم روی چمن های بر اتوبان یادگار امام و قاصدک ها رو دونه دونه بکنم و فوت کنم...
یک بادی هم از شمال شرقی بیاید و قاصدک هایم را ببرد! باد شمال شرقی یعنی از یک جایی نزدیکای مشهد... بهش می گن باد صبا...
به گمونم بهشت هم باید همین شکلی باشه...
قاصدک ها که هستن.... چمن ها هم هستن... و باد صبا...
فقط نمی دونم اونجا هم اتوبان یادگار امام داره یا نه....
پ.ن: فکر کنم بهشت مدرسه هم داره! ولی همه ی عوامل ناخوشایندش رو می فرستیم برای جهنمی ها...
پ.پ.ن: بهشتی باشیم اگر...