رسم و رسومات جدید دنیا را دیده ای...
رفتن ها رسمی شده... بازگشتن های غیر رسمی...
(براساس همان جمله ی معروف: بازگشتن از سه جنس است....)
آمدن ها غیر رسمی است... روی هوا است.... نیامدن ها رسمی...
(حرف که از آمدن می شود ها...! یک عالمه "شاید" "اگر بشود" و " حالا ببینیم تا اون موقع چی می شه" میان جمله های دیده می شه!)
خاطره بازی ها را دیده ای؟ همه رسمی شده اند...
خاطره سازی ها را؟ همه غیر رسمی اند....
(خسته نمی شوم از اینکه بشنوم یک نفر شاید برای هزارمین بار یک خاطره را برایم تعریف کند! خوشم می آید موقع تعریف کردنش کلمه ی بعدیش را هم حدس بزنم! همیشه مثل دفعه ی قبل است!)
همه ی همین خیالبافی ها هم غیر رسمی شده اند! شده اند نقش روی آب! همه ی واقعیت های روزمرگی ها دنیا رسمی رسمی اند...!
(صبح ها باز هم بلند می شویم. سوار سرویس می شویم. مدرسه می رویم. سر کلاس می رویم... باز هم...)
حتی همین آرزو ها! برآورده شدنشان غیر رسمی است(گاهی محال است حتی!) فراموش شدنشان رسمی است! (اصلا حتمی است انگار!)
دیده ای؟
رسم و رسومات جدید دنیا را می گویم....