سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و همه چیز مثل یه خواب بود.

به قول همکلاسی قدیمی مون: مثل یه خواب شیرین...یه خواب تلخ....

یکی از این خواب های قر و قاطی.

که همش از این طرف به اون طرف پرت می شی....

مثل بعضی خواب ها که می بینی پاهات یه پیاده رو بسته شده ولی باید بدوی و نمی تونی.

مثل بعضی خواب ها که تو یه اتاق با یه حیوون (موشی گربه ای سگی چیزی...) گیر افتادی.

همه چیز مثل یه خواب بود.

 

پ.ن: می گم غم خیلی پیچیده تر از شادی خودش را نشان می دهد. ولی شادی همیشه پیچیده تر است.


+ تاریخ چهارشنبه 90/1/17ساعت 6:36 عصر نویسنده polly | نظر