از دور شدن از اصل مطلب بدم می آید...
نمی دونم از نظر روانشناختی کشیدن شش ضلعی های به هم چسبیده که این روز ها بدجوری معتاد به کشیدنشان شده ام چه معنی ای می دهد! فقط می دانم یک جور جنون است! دلم می خواهد بنشینم و شش ضلعی های کنار هم بکشیم و لانه های زنبوری درست کنم! وقتی این کار را می کنم حس خوبی دارم! شاید از نظر روانشاختی کشیدن شش ضلعی های به هم پیوسته آن هم به صورت دیوانه وار عملی نشانگر وجود اندکی روان پریشی در فرد مذکور است! ولی روانشناسی هر چه می خواهد بگوید بگوید! من از کشیدن شش ضلعی های به هم پیوسته لذت می برم!
شاید همین شش ضلعی ها توی خواب هایم نفوذ کرده اند و خواب هایم یک شکل دیگری شده اند...! مثل گوشه های شش ضلعی های لانه های زنبوری به هم پیوسته ام خشن شده اند! لطافت ندارند. گاهی اوقات موقع کشیدن لانه ها زنبوری ام می فهمم که بعضی از شش ضلعی ها مشخصا کج و کوله اند ولی وقتی از دور همه ی شش ضلعی ها را کنار هم می بینی صاف و مرتبند! خواب هایم هم همین طوری اند در جزییات قر و قاطی اند ولی از دور که نگاهشان می کنی صاف و بی عیب اند! ولی ایراد دارند ایراد جزیی و کلی فرقی ندارد!
گاهی اوقات از کنایه هایم خسته می شوم...
واقعا از همه شان بدم می آید...
شش ضلعی ها منظم اند هیچ پیچدگی ندارند صاف و مرتبند کنار همدیگرند!
گاهی اوقات تعجب می کنم که چرا همه ی مردم شهر گوشه ورق هایشان، روی دیوار ها، روی زمین...همه جا شش ضلعی ها را نمی کشند. حتی اگر نشانه های یک بیماری روانی باشد....
امروز 14 سال و 9 ماهه شدم! وقتی سوار سرویس شدم تازه فهمیدم که امروز 14 سال و 9 ماهگی ام!
این متن پایانی ندارد! چون نویسنده اش خسته است! همان طوری که آغازی نداشته! همان طوری که اول و آخرش ربطی به هم نداشته! نویسنده اش خسته است و چشم هایش را به سختی باز نگه می دارد.... نویسنده اش...نویسنده اش...نویسنده اش....
از کشیدن شش ضلعی های کنار هم لذت می برم!