سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امشب شب آرزو ها دلم می خواد آرزو کنم آرزوهایی که حرف زدن ازشون هم بعضی اوقات جرم محسوب میشه! اما امشب شب آروزهاست هیچ کس حق نداره به من گیر بده!
اول از همه آرزو می کنم امشب آرزوها اون جوری کع خوبه برآورده بشه!
 آرزو کنم اول برای همه! دلم می خواد آرزو کنم که شب آرزوهای سال آینده صدای این الله اکبر هایی که بوی قرآن سرنیزه می دهد دیگر مزاحم آرزوی های دیگران نشود!
آرزو می کنم که هیچ وقت هیچ وقت فراموش نشم و فراموش نکنم! از فراموش شدن متنفرم!
آرزو می کنم که فراموش نکنم لیلا را فراموش نکنم آقای بل را فراموش نکنم زنگ زدن به قیچی را فراموش نکنم آن چیز هایی که در این زمان برایم فراموش نشدنی اند!
آرزو می کنم که دوستانم هم فراموش نکند آینده ای که می خواستند و فراموش نکنند نوجوانی پر شر و شورشان را!
آرزو می کنم که اگر یک روز آلزایمر گرفتم و همه چی از خاطرم رفت خدا را فراموش نکنم که انشاالله همه چی به یادم خواهد ماند!
آرزو می کنم که پرورشگاهم را بزنم!(این بزرگترین آرزوی منه)
آرزو می کنم....

نمی تونم.
نمی تونم همه آروزهایم را بگویم!
نمی تونم!
آرزوهای من قابل گفتن نیستن!

خدایا خودت هم می دونی من چه قدر آرزو دارم، آرزو هایم را خودت می دونی هرچی خودت می دونی خودت برآورده کن!
خدایا یادت باشه تو آرزوهای من سلامتی همه را یادت باشه!

تا حالا نفهمیده بودم که چه قدر آرزو دارم!!!

آه...!
دلم تنگ شده برای این مکان آشنا!
برای وبلاگ خودم!
چه جای آشنایی!
بیشتر از همه دلم برای خودم تنگ شده بود!
برای پولی!
چه قدر خوبه که آدم دوباره خودش را پیدا کنه!
وای پولی دوستت دارم!

 

راستی یکی از آرزوهای من شامل هری پاتر هم می شه خدیا یادت نره!


چه پست مسخره ای شد! آدم نصفه شب مطلب بذاره همین می شه دیگه!
خب چی کارکنم شب آرزو هاست نه صبح آرزو ها!


+ تاریخ پنج شنبه 88/4/4ساعت 11:21 عصر نویسنده polly | نظر