• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 12 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بااعهشه پل .. فوقش در بحث هاي ديگر در خانه زندگي ِ خودم مي درخشم .. کلاسش پنجره نداره ولي . بايد با قاشق ديوارشو بکنم براي خود پنجره اي بگزينم .
    آيتم " عاخه خب چييکار ميتونم بکنم ديگه مگه " ؛ به همراه ريتم ِ خاک عالم .
    پاسخ

    کلاس انساني هم که من واردش شدم يه پنجره داشت در حد هواکش حمام. بلند مي شديم با نشاط همان را هم باز مي کرديم... بعد هم کلاسمان عوض شد فرستادنمان يک جا نمور ديوار به ديوار استخر که پنجره هايش چسبيده به سقف بود و به جاي فضاي باز به راهرو باز مي شد :/ کلاس هم هميشه بوي استخر مي داد و صداي جيغ و فرياد دبستاني هاي و راهنمايي ها رسما در چند سانتي متري مان شنيده مي شد... و درست کلاس وسط حياط مدرسه ساخته شده بود و صداي معلم رياضي تجربي ها به حدي بود که انگار درست وسط کلاس ما تدريس مي کنند... و کلي مشکلات غيرقابل وصف ديگري که خيلي هايش را يادم نمي آيد... ولي من توي آن کلاس بسيار خنديدم و بسيار گريه کردم و بسيار ياد گرفتم و بسيار خوش بخت بودم... در حالي که کلاس روشن و باز و با پنجره ي دوم رياضي برايم خفقان محض بود... سعي کن خوش بخت باشي فخر... حتي بدون پنجره...