نسخه ي جديد دو کاج
در كنار خطوط سيم پيام /خارج از ده دو كاج روئيدند
ساليان دراز رهگذران/ آن دو را چون دو دوست ميديدند
روزي از روزهاي پائيزي /زير رگبار و تازيانه باد
يكي از كاجها به خود لرزيد /خم شد و روي ديگري افتاد
گفت اي آشنا ببخش مرا /خوب در حال من تأمل كن
ريشههايم ز خاك بيرون است/ چند روزي مرا تحمل كن
كاج همسايه گفت با نرمي /دوستي را نمي برم از ياد
شايد اين اتفاق هم روزي/ ناگهان از براي من افتاد
مهر باني بگوش باد رسيد/ باد آرام شد ملايم شد
کاج آسيب ديده ي ما هم /کم کمک پا گرفت و سالم شد
ميوه ي کاج ها فرو مي ريخت /دانه ها ريشه مي زدندآسان
ابر باران رساند وچندي بعد /ده ما نام يافت کاجستان
شاعر: محمد جواد محبت