وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
اين روزهايي که زندگي مان نشان دانشگاه تهران خورده است....
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پاييز
ببين من يه مسخره م که يادداش روزانه مينويسم اينجا واسه خودم در قالب کامنت :)) :|| مرا ببخش :/ عصباني نباش که من خيلي زيادم اينجا :/ هي کامنت همش :/
اي پاييز !
اين کامنت پاييني ت چه مسخره اي بوده نوشتي دختر :))))) ببين اصن :))) دو سال زدي تو سرت که بعد اينو بگي :)))
با معذرت !! ببخشيد خب . بذار همينطوري بمونه اين :/ يا تاييدش نکن مثلا اگه نخواستي ! امروز برگشتم کامنتا رو بخونم مي بينم اصن من تعادل رواني نداشتم اصن . تعادل بر قرار شد الان .
پاسخ
خود کم بيني مفرط :|چرا اين طوري مي کني؟ من اصن ميام نظرا رو مي بينم مي بينم تو نيستي حالم گرفته ميشه. بقيه ملت که يا نظر نميدن يا ميان اشارکي مي کنن و يک تيکه از متنو کپي مي کنن و مي رن! بني لايک کرديم مثلا. منت به سرت گذاشتيم مطلبتو ديديم... هي بابا... هي بابا....