ما هم يه زماني مثله شماها هم كلاسي بوديم... مثله شماها باهم مي خنديديم... مثله شماها ميتونستيم بچگي كنيم... مي تونستيم از اين كه همديگرو داريم خوشحال باشيم... مي تونستيم غصه هامونو بين همديگه تقسيم كنيم... مي تونستيم باهم ديگه گريه كنيم...
مي تونستيم خيلي كارا بكنيم...
ولي الان...
تنها كاري كه مي تونيم بكنيم اينه كه دلمون براي همديگه تنگ شه و بعضي وقت ها گريمون بگيره...
ماهم اون موقع فكر مي كرديم قدر اون روز هارو مي دونستيم...
ولي حالا ميفهميم كه قدر دونستن معناش خيلي عميق تر از اين حرف هاست...
پس معناي عميق قدردونستن لحظه هاي باهم بودن رو درك كنين...