• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : نسيان...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هرچى نباشه ما هم در اين چهارده سال زندگى سهمى در نوجوانى داشته ايم و اگر شاعرش اجازه بدهد حق داريم روز و شب اين مصرع را بكوبيم بر در و ديوار زمان .
    شايد هم بر سرِ آن نازنيني كه به پايش داده ايم .گاهي .
    :)
    پاسخ

    نه... کسي که چيزي بکوبه تو سر نازنيني نمي تونه نوجووني اش رو به پاش بده.... اين يه قانونه.... چهارده سال کمه... صبر کن... يه ذره ديگه بهت اجازه ميدم بخونيش... البته اگر به پاي آرمان هاي نوجووني ت ثابت قدم بموني .... (مي دوني تصميم هايي که آدم تو نوجووني مي گيره درستن... ولي بعدا فکر مي کني احساسي بودن و کنارشون مي ذاري....)
    lj;hb;
    b "
    ;j.k/jo987jnnmnhuu7j`1aszbhgfv",m;n.m//////////////,m,j;lh.;jj./j.h.gj.,/H9i9hu; u"u.
    پاسخ

    اين دفعه ديگه ناشناس نيومدين که نشناسمتوناااا :دي
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 92 اسفند 2 نوشته شما با عنوان نسيان به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. دبير تحريريه ي اين انتخاب فاطمه سادات يوسفي و دبير سرويس آن تبسم بهار بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    :) متشکرم

    " نازنينا ما به پايت نوجوانى داده ايم .... "

    مصرعى كه چند سال گذشته را جزء به جزء مي كند .

    پاسخ

    شما هنوز جووني دختر.... زوده واست اينا رو بخوني... ما اين موها رو تو آسياب سفيد نکرديمااا :دي
    + مهر 
    سلام پلي عزيييييييييييز،هميشه تندرست باشي و عاقبت به خير
    پاسخ

    سلام خانوم کريمي عزيزم...ممنونم:) چه عجب از اين طرفاااا :):دي