ميگم من همش به تو نظر ميدم توام بيا همش به من نظر بده بلکه اين افسردگي حاصل از بي نظري گريبان منو ول کنه! توام بري اون متناتو بنويسي و انقد افسرده نباشي...
اصن از وقتي معدم رو بوس کردي (هرچند اونجا لوزالمعدم بود ها!!) ولي به هر جال معدم ديگه حتي يکمم درد نمي کنه... سر دردي که داشتم هم با يه بستني خوب شد!
نمي دونم چرا هر وقت من ميرم مهموني و آدم مي بينم سر درد مي گيرم... مثل کمر درد هاي بي خوابي تو مضحکه!
چرا يه دختر نمياري من خاله شم؟؟ :(