خب بر نامش او را غيرت بود ديگه....:(

اه فلفل... اين قدر آيه ي ياس نباش! عيده مثلا...من خودمم کلي کارِ نکرده دارم! تو هم اين طوري بکني ديگه بايد برم بميرم ديگه... اميدوار باش... همه چي خوبه و ما خوبيم انشاءالله...

سلام عليکم و رحمه الله. خواهش مي کنم. التماس دعا.

ولي فلي من فک مي کنم کنکور بيشتر ازينکه شامل درس خوندن يکسره باشه بايد برنامه ريزي يکسره باشه! به نظرم تو اين يه سال بايد برنامه ريزي رو ياد بگيريم. مثلا آقا رهبر يه کشورن ولي از هممون بيشتر کتاب و رمان خوندن... کنکور که دليل نميشه...

ببين نرگولي وبلاگت که دور بود. تصميم گرفتم ازين به بعد شماره ي خونتون هم بهم دور باشه! بس که شما مي خواستي همين امروز بهم زنگ بزني و يادت رفت و من زنگ زدم شما درس داشتي!! انقدر حرصم مي گيره يه جمله مي گم طرف برميگرده مي گه چيزي نفهميدم! خب يه بار ديگه بخون مي فهمي! والا! ضحي هم همين طوريه. ميگه نفهميدم يه بار شمرده شمرده واسش مي خونم مي گه آهان فهميدم! بعله... خب ديگه خيلي حرص خوردم... واسه امروز بسه :دي علاقه ي به کتابام به تو نمي دم! چون بعدا کار دستت ميده نميذاره زيست بخوني هي ترغيبت مي کنه بري همشهري داستان بخوني... ديگه صوبتي نيست. :دي

خب دست خودم نيست... :(

بيداري الان؟ چه جالب چون منم بيدارم و کم کم بايد برم بخوابم چون همين الان يادم افتاد که فردا قراره برم کفش بخرم و اگ تا صبح بيدار باشم هلاک خواهم شد. امروز زنگيدم خواب بودي. ضحي هم رفته مشهد. بعد از مدت ها با هدي يه دل سير وراجي کردم و حالم جا اومد. حالا هم چشام ميسوزه. بهتره برم بخوابم... :-* لهمم نکن... خب حوصلم سر ميره بايد به يکي بخندم ديگه...

بهم نخند... منم سوژه ها خوبي واسه خنديدن دارماااا...:دي

حدايتي لازم نيست خودتو برام لوس کني! نوشتم که تو برام پيامک دادي (واقعا ما چه دانش آموزان نمونه ي رشته ي ادبيات و علوم انساني اي هستيم که از واژه ها بيگانه و غريب و نامانوسي همچون اس ام اس و مسيج استفاده نمي کنيم! شما که ديگه رييستون دکتر حداده ديگه هيچي ديگه... :دي)

اممممم.... خب اگه يه کتاب خوب خوندين بدين منم بخونم ديگه... نشه همين طوري تنها تنها (و صد البته با هدي) بخونيد و به من هيچي نديد ديگه... بعد تازه راجع به اون کتابايي که من خوندم هي تنهايي تنهايي صحبت کنين ... البته خانوم کريمي جانم اين تنها علاقه ي به مطالعه نيست اين تقريبا يه جنونه :دي که راجع به کسايي که بهم کتابي رو معرفي مي کنن صدق نمي کنه. يعني اگه شما به من يه کتاب معرفي کنين و من بخونمش اون کتابه در درجه ي اول مال شماست و در درجه ي دوم مال من و هر کسي بدون معرفي من يا شما اونو بخونه از ما دزديدتش... :دي... خب اين طرز تفکر ريشه در کودکي هام داره... کاريش نمي تونم بکنم :دي راستي ممنوووونم که بهم نظر مي دين! کلي انرژي مي گيرم :)

سلام منصوره ي عزيزم.... هاو آر يو؟ چشم... شما هم التماس دعا :)