• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : حماسه ي پيروزي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + روشنا 
    سلام پلي عزيزم
    از ديروز کلي فکر کردم که چي بنويسم!بيشتر دلم ميخواست که ببينمت وباهات حرف بزنم حرف هاي خاله سارا به دل من هم نشست وبخشي از حرف هاي من رو زد، از نتيجه انتخابات جا خوردم .اما از کار خدا در عجبم ،اين نتيجه خيلي جاي تامل دارد براي همه (تاکيد ميکنم براي همه) اگر اهل انديشيدن باشيم .که البته به يک موردش هدي اشاره کرد و موارد بسيار ديگري ...که نوشتنش براي من خيلي سخته و البته هر شخصي استنباط خودش رو داره.
    ناراحتي تو و هدي رو کمي حس کردم ولي دلم ميخواست نه به عنوان کسي که چند پيراهن بيش از تو پاره کرده بلکه به عنوان کسي که نيمي از يکي از صفحات شناسنامه اش مهر خورده بگويم اختلاف نظر امري کاملا طبيعي است چون داده هاي ذهن افراد متفاوت است،حتي در يک خانواده .خود من در بيشتر انتخابات با پدر عزيزم هم راي نبوده ام جز در انتخابات اخير! که آن هم کانديدايمان راي نياورد!
    و تازه در همه اين انتخاباتي که شرکت کردم فقط يک بار کانديداي انتخابيم راي آورد!
    راستي توي اين مدت جاهايي که در جواب نظرهاي مخالفت خيلي محکم نوشته بودي: حرف شما را در فلان مورد قبول دارم...،واقعا تحسينت ميکردم و خوشحال ميشدم . کاش دولت مردانمان نيز در درجه اول اختلافات رو در جهت اصلاح بپذيرند و از تمام ظرفيت هاي موجود به عدالت در جهت آباداني و عزت کشورمان استفاده کنند.

    پاسخ

    سلام خانوم روشنايي عزيزم. حرفاي خاله ي سارا جواب سوالاي ديروز و امروز من بود. نتيجه انتخابات دقيقا همون چيزي بود که من حتي يک درصد هم احتمالش رو نمي دادم.من از نتيجه ي انتخابات ناراحت نيستم. ناراحتي من از بي انصافي در حق نظام جمهوري اسلاميه. نظامي که هنوز هم به جا به جايي ده ميليون راي متهمه. در حالي که از 400 هزار راي بيشتر از 50 درصد نامزد پيروز دفاع کرد. ناراحتي من از اينه که بعضي ها هنوز هم علي رغم اين نشونه ي آشکار بازهم انکار مي کنند و باز هم به نظام اتهام مي زنند. به عنوان کسي که صفحه ي آخر شناسنامه اش هنوز هم خاليه ميگم که اين اختلاف نظر ها چه بسا باعث پيشرفت هم باشن. راي برادر من هم توي خيلي از انتخابات ها با پدرم تفاوت داشت. هيچ اتفاق بدي نيفتاد چه بسا باعث گسترش ديدگاه برادرم و پدرم و حتي من هم شد. اما من بي انصافي و اجحاف در حق نظامي که به خاطرش خيلي ها جون خودشون رو فدا کردن اصلا نمي پذيرم. امان خانوم معلم... امان... هيچ آدمي از اشتباه به دور نيست... دولت مرد ها هم به خاطر بار بزرگي که برميدارن اشتباه هاي به مراتب بزرگتري دارن که دليلي براي توجيه اعمالشون نيست... از اين انتخابات فهميدم تنها چيزي که مهمه اينه که هر کاري رو هر چند کوچک، براي خدا انجام بديم تا واقعا بهترين نتيجه رو داشته باشه، من مدعي نمي شم که اين کارو انجام دادم! چون توي همين مدت کوتاه اين قدر اشتباه ها داشتم که واقعا حيرت انگيز بود! شايد اين هم يکي از همون مواردي بود که جاي تامل داشت و شما گفتين... :) انشاءالله علي رغم همه ي اين پستي و بلندي ها نظام جمهوري اسلامي مون روز به روز پيشرفت مي کنه و بالاتر ميره... من اميدوارم... خيلي اميدوار :) و به شاگردي معلم هايي مثل شما افتخار مي کنم. :)