• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : من؟
  • نظرات : 5 خصوصي ، 51 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نيکي 
    اين دوتا بيکا را رو ببين !
    منو اون يکي عزيز ديگه بشينيم تو اجلاس کنار آرميتا ،جون بکنيم قاطي سرررررررران، شما ها بشينيد اينجا درد و دل کنيد در ملا عام ( قابل توجه هدي ؛ قافيه رو داشتي جان من ؟!)
    از همين جا به اون يه نفر ديگه ي عزيز که در اجلاس حضور به عمل اووردندخسته نباشيدي مي گم : خسته نباشيد ! ( مي بيند تو رو خدا اين دوتا رو ؟!)
    الان ديگه بايد تو مراسم اختتاميه باشن دوستان سرمون . منم ديدم ديگه تواني ازم باقي نمونده بس که حضورم مفيد واقع شد در بين اين همه سر ، اين بود که بابه کار گيري از راهکار هاي استاد ديدي بزرگ _که همين جا بر روحش درود عرض مي کنم _ ، اختتاميه را ديگر پيچاندم و يه آغوش خانواده باز گشتم ( جان عمه ام !!!)
    پاسخ

    اصلا اين چند روزه اين قدر مصاحبه و ديدار داشتي بايد يه چند صد نفري رو استخدام كنم بيان مشت و مالت بدن! همه ي ديدار ها رو خودت رفتي يا بدلت رو فرستادي خاله؟ اين ناهار رييس جمهور رو هم بودي؟ ناهار بود يا شام؟ البته اصلا اگر شما نباشي كه سر ها نمي رن شام بخورن.... شما كه پيش سرا بودي هدي جان هم اومدن لطف كردن نظراي منو از 11 به 37 رسوندن... جات خالي دچار كمبود اعتماد به نفس شده بوديم نديدي كه.. يع وعضي بود... :دي