• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : زندگي از ديد ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پو با اجازه ت پستمو پاک کردم . اون "توام" ي که اول نظرت نوشته بودي معرکه بود ! يعني مو نمي زد !
    هر وقت ديدي اين چيزا
    دستتو نمي گيره ، تو رو نمي بره بهشت
    تو رو نمي بره که از شدت کيف بميري
    بلند شو ، بزن نظم دنيا رو تو يه ترانه تموم کن
    من خودم اين کارو کردم
    خوش بخت ترين غريب بي راه و خسته که مي گن منم
    دارم از تو ... داغون مي شم
    ولي سرم رو گرفتم بالا که بگم من ...
    شما که حرف منو نمي فهمين
    شما که سبکبالي بارونو نمي فهمين
    پياده نرفتين زيارت نور
    تنها گريه نکردين با خودتون
    وقتي مي گم من بعد از حافظ خودم فقط
    دارم دروغ مي گم
    من روح غريب همان حضرتم که از شيراز
    و من چه شوقي داشتم وقتي داشتم مس نوشتم من دنيا رو داشتم
    که بهشت نصيبم شد
    عاشق شدم
    "ري را " رو پيدا کردم
    دي ماه عاشقش شدم
    شهريورم مُردم


    حالا پو ، دارم مي رم نظم دنيا رو تو يه ترانه تموم کنم .

    پاسخ

    بذارشون با نظم بي نظمي هاشون ... تا هيچ وقت لذت تنهاي تنهاي گريه كردن رو نچشن! نمي فهمن شوق خوشبخت ترين غريب بي راه خسته چه جوري اشك هاش رو جاري مي كنه عين همون بارون... نمي فهمن سبكبالي بارون رو... هو برو نظم دنيا رو تو يه ترانه تموم كن... راستي ما كي مي مي ريم؟