پو با اجازه ت پستمو پاک کردم . اون "توام" ي که اول نظرت نوشته بودي معرکه بود ! يعني مو نمي زد !
هر وقت ديدي اين چيزا
دستتو نمي گيره ، تو رو نمي بره بهشت
تو رو نمي بره که از شدت کيف بميري
بلند شو ، بزن نظم دنيا رو تو يه ترانه تموم کن من خودم اين کارو کردم
خوش بخت ترين غريب بي راه و خسته که مي گن منم
دارم از تو ... داغون مي شم
ولي سرم رو گرفتم بالا که بگم من ...
شما که حرف منو نمي فهمين
شما که سبکبالي بارونو نمي فهمين
پياده نرفتين زيارت نور
تنها گريه نکردين با خودتون
وقتي مي گم من بعد از حافظ خودم فقط
دارم دروغ مي گم
من روح غريب همان حضرتم که از شيراز
و من چه شوقي داشتم وقتي داشتم مس نوشتم من دنيا رو داشتم
که بهشت نصيبم شد
عاشق شدم
"ري را " رو پيدا کردم
دي ماه عاشقش شدم
شهريورم مُردم
حالا پو ، دارم مي رم نظم دنيا رو تو يه ترانه تموم کنم .