• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : زندگي از ديد ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يه بار يادته رفته بوديم ، نمايشگاه بي مزه ي نانو ؟ اون روز من و شجي و هانيه ، رفتيم يکي يکي با خارجيا حرف زديم . چه قدر حال داد ! هانيه ازشون مي پرسيد نظرتون درباره ايران چيه ؟ اونا يا بعضيا نظر خاصي نداشتن با براشون جالب بود . الان هرچي فک مي کنم يادم نمياد جواباشونو ! ولي عکس العمل هاي هرکدومو يادمه . مثلا اون که انگليسي بود ، خيلي با ما مهربون بود و دوست شد ، اون که کره اي بود شبيه ماست بود . چينيه هم انگار داشت يه رازي رو از ما مخفي مي کرد .هه هه هه !
    پاسخ

    =)) واااااااي... كاش منم مي بردي! من اون روز با غزال فرار كرديم رفتيم ذرت مكزيكي خورديم.... ! عالي بودش :دي