وااي جون من اون نامه هه ك ليلا نوشته بودو يادآوري نكنين !
من بابتش توسط مشور محترم مواخذه شدم:))
فك كن من:)) هنوزم نمي دونم ليلا چي نوشته بود!:دي
و ادامه درگيري ها با كاظمي...آخي :دي
من تا آخر عمرم هم اون زنگ عربي رو فراموش نمي کنم . (همين الانم که دارم مي گم ، بوي عطر تو دماغم مي پيچه و دلم مي خواد بالا بيارم . انقدر تازه است يعني اين خاطرات کوفتي !)
آش پختن خانوم منتظري و قهقهه هاي خودمون رو هم فراموش نمي کنم . حرکات و سکنات و وجنات مختار پور رو هم حتي . حتي !
اهااااااااااااااان ...اااا.....فهميدم!
ديديييي..من هميشه 28 و 18 و 2 رو با هم قاطي مي كردم..:))(شيرزاد خانوم!)
اوهوم صدرا رو ديدم ..:)
بيا وب من:(
دلم نظر بازي تابستون گونه ي زمان هاي بعد اصفهانو مي خواد...
نيکي که به ورزش علاقه داره
خيلي هم استعداد داره توش