پيلــهي تنهــايــيامشکفتــه نشــد هيــچوقــت . . .امــا چــه بــاک!ابــريشــم پيــراهنــت شــدهام حــالا....
پيش دانشگاهي !!!
يادش گرامي .... زنگ هاي تفريح براي رفع خستگي با هم درسمان گاهي شعر ها را اين شکلي ميخوانديم:
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
مفعول فاعلات مفاعيل فاعلن؟
.....
هعي!
اين حسين آقا -اصلا از فاميليش معلومه- گوشه گير و منزويه . وگرنه کرم پيله مي بافه آخرش از توش در مياد ديگه . غصه نداره که . ب قول تبسم : يک روز مي شکافد ، اين پيله هاي سنگي
از زخم هاي روحم پروانه مي تراود.....
چه سرنوشت غم انگيزي که کرم کوچک ابريشم
تمام عمر قفس ميبافت ولي به فکر پريدن بود!
حسين منزوي
سلام دوست قديمي ...
نمي دونم درسته يا نه ؛ ولي پستات ، به شدت بوي سر درگمي مي دن ...
اميدوارم هر چي که هست بر طرف شه.
با عوض شدن قالب هم موافقم . ولي بازم هرچي خودت دوست داري
خستــه ام!
مــي خــوابــم!
بهــار کــه آمــد،
پيلــه ام را مــي شکــافــم
تــا بــا پــرهــاي خيــس،
دوبــاره
عــاشقــت شــوم . . .