• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : اينجا بدون من....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + س 
    سلام مريمم خوبي خيلي زيبا بود مثل هميشه رفتم تو خاطرات مدرسه خاطرات مدرسه خودم...هرباريه سري آدم ها وبودنشون خاطره ميشه ...وجقدر آدم در رنج اين خاطرات وجدايي هاست ...آخر اين دنيا کي ميرسه ؟؟آه آه آه...
    پاسخ

    سلام. مي دونين چيه؟ الان ياد يه چيزي افتادم. مي گن يه نفر ميره بهشت رو ديوارش مي نويسه لعنت به كسي كه اينجا سيب بخوره. پس خاطرات خودمون چي ميشه؟ نمايش غدير...برنامه ي كنسل شده ي روز معلم... و از همه مهم تر، جنوب كه با هم رفتيم و اگر دوباره هم بريم ديگه باهم نيستيم... اون شب كه تو تاريكي نشريه درست كرديم و كلا اون نشريه ها، دلتون براي خاطره هاي خودمون تنگ نميشه.. مال من تنگ ميشه....