• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : اينجا بدون من....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اون موقع ک کتابکار هندسه م رو ازم گرفتي و بعدش ک موقع رفتن ديدم توي کيفمه با خودم فکر کردم تو چ جوري نوشته هاشو برداشتي...با خودم فکر کردم شايد بردي کپي گرفتي...بعد ک بيشتر ب مغزم فشار ميارم کاملا مطمئن ميشم ک اگه تو توي اين وقت کم کل کتابکار هندسه ي منو رونويسي کرده باشي منطقي تر و باورپذير تر از اينه ک مدرسه برات کپي گرفته باشه!!!

    روز آخر راهنمايي ها بود.و اونا هم ديگه سوم راهنمايي نيستن.وقتي ک رفتم اونجا قبلش داشتن فيلم مي ديدن و بعدش هم يکي انشا خوند.قرار شد انشا رو بشنوم و برم.الان ديگه نميگن انشا!ميگم مطلب يا نوشته...ولي من ميگم انشا!

    نت مون قطع شده و همچنان دارم نظر ميدم...

    بعد آخرش ک گفت دوره ي 22 تازه يادم افتاد ما دوره ي 20 ايم!!ين 2 سال پيش ما 14 سالمون بود!! يني الان 16 سال يا 17 ساله هم حتي حساب ميشيم...و آخرش ب اين فکر کردم ک من 13 سالمه و دوم راهنماييم و معلما از اينکه من و تو با هم سر کلاس حرف ميزنيم شاکين و ...و نت هم چنان قطعه!

    نت الان وصل شد!!!!

    چقدر اتفاق ...!

    گاهي وقت ها خسته ميشم از اين همه خاطره داشتن و خاطره جمع کردن..!

    حتي کتوني سياهم رو شستم ميخام بذارم توي دکورم!!

    .

    .

    ي بار تا پشت در ورزشگاه اومدم برگشتم.

    وقتي برگشتم غزال ي بستني داد دستم.چادر و مقنعه م رو پرت کردم توي کمدم.رفتم جلوي در حياط.برگشتم.چادر و مقنعه م رو برداشتم اومدم ورزشگاه.

    اگه گفتي نکته اش چي بود؟؟؟

    بستني ئه جا مونده توي کمدم!!!!

    :)))))

    "..هيچوقت تنها راه نمي روي...من با توهستم!"

    :دي


    پاسخ

    منم 13 سالمه... هنوزم معلما سر كلاس از اينكه حرف ميزنم شاكي ان... هنوزم فرياد قيچي قيچي ام مدرسه رو بر مي داره... هنوزم وسايلم رو ميريزم تو آشپزخونه.... هنوزم تو جاگردشي مي شينم... هنوزم به دره دلداري ميدم كه اون طرف نرده ها هيچي نيست... هنوزم از خانوم كريمي شكلات مي گيرم... هنوز هم صبح ها خانوم كلاه پشت بلنگو مي گه با سلام و صبح بخير لطفا در حياط صف ببنديد... من هنوز 13 سالمه... من هميشه 13 ساله مي مونم... من.... باورم نميشه كه دو ساله گذشته ... نمي دونم... هيچي نمي دونم.. اصلا نمي دونم چي بگم..... واقعا .... .