• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : ه ا گ د ا ع ي م
  • نظرات : 2 خصوصي ، 15 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چيو؟
    پاسخ

    هيچي... ببخشيد در هر حال...
    خاله معين خالي بسته! خند ه ي من بابت چيز ديگري بود...
    پاسخ

    نگو.....
    نچ

    مث خودت يه دختر شيطونه ك كتك خورش ملسه :دي
    پاسخ

    خشن نشو... اگر خاله معين نمي گفت كه داري اون طرف مي خندي ممكن بود كه از ترس قالب تهي كنم.... نكن اين كارو با من ساقي.... نكن....
    برا اينكه دختر داشتن سعادت ميخاد!
    پاسخ

    نه فرزند بنده دختره... ولي وبلاگم يه جورايي شيطونه... پسره...
    يس
    پاسخ

    نميدونم چرا فك مي كنم وبلاگم پسره... يه پسر كوچولوي توپولو...
    كامنتاي قبلم رو با هم بخون!
    پاسخ

    هميني كه وبلاگت دختره؟
    + خاله 

    اصلاااااااااااااااااااااااااااااااااااا خوش ندارم بدون پادرميوني من با هم آشتي کنين

    زود جوابي رو که به عارفه دادي عوض کن......همين الان.... زوووووووود...

    براش بنويس من ازت متنفرم...چشم ديدنتو ندارممم....برو پي کارت و ..

    زووووووووووووووووووود

    يه کاري نکن مجبور شم بيام لهت کنم

    پاسخ

    بياين لهم كنين لطفا استاد! :دي
    پ چي فك كردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    فكر؟ به چي بايد فكر كنم؟
    آخيييي
    دخترت سه ساله شده.... نصف ِ دختره منه... ‌:)
    پاسخ

    دختره مگه؟ :دي

    دوست دارم ...! :*
    پاسخ

    منم دوستت دارم عزيزم! :)
    + mati 
    اي بابا
    اردي بهشت تو چقدر کيک تولد مي خوري...
    تولد گردنبد ستاره اي
    تولد وبلاگ
    تولد خودت
    من نظر دادم تا تنها خواننده نباشم
    پاسخ

    چه قدر خوب كه منورمون فرمودي. يه عالمه تولد ديگه هم هست... روز معلمم هست... اصلا ارديبهشته ديگه.... چه كنيم متي جان... چه كنيم...؟
    + هزار 


    ...

    بعضي آدم ها خيلي الهام بخشند!!!!

    خيلي !

    انقدر که وقتي مي بينيشون تا يه هفته حرف براي گفتن داري!

    تولد وبلاگ شما هم مبارک!

    پاسخ

    نبينيشان هم از راه دور الهامشان بخشيده ميشود... اگر اين دوركاري ها نبود كه چشمه نوشتن بنده تا الان خشكيده بود....

    سلام خواهر عزيزم

    ايده تو براي پرورشگاه ناشي از روح مهربونته ولي من دعا مي کنم که هيچ وقت هيچ بچه اي نياز به پرورشگاه پيدا نکنه.

    فکر نمي کني که مهدکودک يا يه مدرسه شبانه روزي (هر چند اونم زياد جالب نيست) بهتر از روياي پرورشگاه باشه.

    فکر کنم از همه بهتره اينه که دعا کنم خدا يه دو جين بچه بهت بده، باهاشون حال کني. اگه خواستي خودمم بچه هامو ميارم خونتون همشون باهم تفريح کنن و من و تو هم کلي باهاشون بازي کنيم. نظرت چيه؟ :)

    فکر کنم اون موقع ديگه علي رو نتونيم تو جمعمون راه بديم يا خودش حاضر نشه بياد. پس تا علي بزرگ نشده بايد يه فکر بکنيم.

    پاسخ

    آره بابا. ميره پيش رفيقاش اون موقع. هميشه فكر مي كردم علي وقتي مي ياد پرورشگاه خيلي بزرگ شده و روز به روز داره قدبلند تر ميشه و ميرسه يه روزي كه من بهش هشدار بدم كه مواظب باشه از من بالاتر نره... ولي ميره.... هعي..... يه دو جين بچه خواهر...:دي