• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : حرف هاي نديده...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نه خير!

    سرشلوغ بودن مثل كسيه كه اصلا دورو برش شلوغ نيس و فقط شايد يكي دوبرگه جلوشه و پشت ميز نشسته و با حالت دست به سينه يه برگه رو دستش گرفته و با يه فرم خاصي از صورت( كه اصلا قابل توصيف نيست) بهش زل زده و با نگاه خاصي كه داره چشم ازش برنمي داره...

    روي ميزشم خبري نيست جز يه ادمك بامزه كه سرش يه بيل بيلك داره برا وصل كردن برگه هاي يادداشت و يه جعبه دستمال كاغذي و همون چند تا برگه...

    و هيچكي هم دورو برش نيست...

    اين آدمه خيلي سر شلوغيه !

    خيلي! اصلا بينهايت نميدونم چيجوري بگم!

    هر وقت يكي رو اين طوري ميبينم احساس ميكنم تا زير گوشش كار داره!

    كي تونسي آپ كني؟! من كه همش داشتم مي حرفيدم!

    پاسخ

    =)) عاشق اين آدم سر شلوغتونم! واي خدااااااا... آخرشه... =))! ولي سر شلوغي من كه اين طوري. از همه بدتر موهامه كه نمي دونم كجا قرارش بدم تو اين شلوغ پلوغي...