نه خير!
سرشلوغ بودن مثل كسيه كه اصلا دورو برش شلوغ نيس و فقط شايد يكي دوبرگه جلوشه و پشت ميز نشسته و با حالت دست به سينه يه برگه رو دستش گرفته و با يه فرم خاصي از صورت( كه اصلا قابل توصيف نيست) بهش زل زده و با نگاه خاصي كه داره چشم ازش برنمي داره...
روي ميزشم خبري نيست جز يه ادمك بامزه كه سرش يه بيل بيلك داره برا وصل كردن برگه هاي يادداشت و يه جعبه دستمال كاغذي و همون چند تا برگه...
و هيچكي هم دورو برش نيست...
اين آدمه خيلي سر شلوغيه !
خيلي! اصلا بينهايت نميدونم چيجوري بگم!
هر وقت يكي رو اين طوري ميبينم احساس ميكنم تا زير گوشش كار داره!
كي تونسي آپ كني؟! من كه همش داشتم مي حرفيدم!