وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
شايد.
نظرات :
2
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فلفل نمكي
خوش
به
حال
يادت . . .
مرا هم
يادت
بيار
پاسخ
يادت هميشه تو يادمه....
+
ضحي
آمدم کرم بريزم....اما.......تموم کردم...بايد برم يه سطل ديگه پر کنم بيارم امروز اومدم رو سر زينب خالي کنم....برگشت رو سر خودم.....هعي
پاسخ
منو بگو كه اس ام اس رو بعد كلي تايپ كردن با انگشت هاي يخ زده تو اين سرما فرستادم واسه هدي....
+
نيکي
پو؟چي شد يه دفعه گريه کردي و بعد من ديگه نديدمت؟(خيلي از دستت ناراحتم ها ...)
آخرين باري بود که من پام رو مي ذاشتم اونجا.ترجيح مي دم تو بيابون ببينمتون اما ديگه اونجا نيام!
پاسخ
اون روز واقعا خسته بودم... گريه ام هم بيخودي و از سر خستگي بود... ببخشيد كه اين طوري شد... بيا خونمون...(راستي زنگ زدم. خواب بودي)
+
نيکي
پووووووووووووووووووووووو!!!
شايد براي اولين بار تو زندگيم فهميدم نوشتت رو
اين از همون خيانت ها نشعت مي گيره ، نه؟
به قول پسر داييم : يه کف تشويييييييييييق بزنيد به افتخارم!
راستي ، بالاخره نوبت ما هم شد که عقل هايمان را بفرستيم زير تيغ!
وحشتناک بود
پاسخ
هي نيك سلام. فردا مي زنگم بهت همه چي رو واسم تعريف كني! تركيدم اين قدر اين هفته با قيچي و تو عارفه حرف نزدم....