• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 304
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 2 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ياسمن 
    پو اين مطلبت خيلي قشنگه ، واسه نشريه مطلب كم داريم ، اينو بذاريم ؟
    پاسخ

    بذار.عيبي نداره.

    به به !!!سلام پلي خانوم!!!حال و احواله شما؟؟؟يک وقت يه خبري از ما نگيري ها دکمه هاي کيبوردتون خراب ميشه....

    چطوري دختر چه خبر؟؟؟خوش مي گذره!!!!؟؟اوه اوه راستي با درسا چه مي کني!!!!

    سر بزن بـــــــــــــــــــــــــــابا...

    پاسخ

    دست روي دل خون شده ام مگذار زهـــــــــــرا....(اين زهرا رو با لحن آه مارگاريتــــــــــا بخون) كه اينترنت كم سرعت دردي است بي درمان... ما خبر از شما مي گيريم... ولي معذور بدارمان از سر زدن تا اطلاع ثانوي و بازگشت اينترنت پر سرعت به زندگاني...استاد....:)

    15 سالگي ام خيلي خوب بود دوستش داشتم.

    12 سالگي هم همين طور که خواهر دار شدم.

    18 سالگي هم خيلي خوب است و همين طور 17 سالگي و بعد 19 و 20. مطمئن باش.

    ولي بعدش مي افتد انگار روي دور تند، ديگر نمي فهمي که چه سريع مي گذرد يک دفعه به خودت مي آيي و مي بيني که 27 سالگي را پشت سر مي گذاري.

    نگذار مال تو هم اين قدر تند بگذرد. سعي کن از تمام لحظاتش لذت ببري.

    احساس مي کنم دوباره قيافه ام شده مثل مادربزرگ ها که نوه شان را نصيحت مي کنند: جواني کجايي که يادت به خير. لذا از همين جا نسبتم را با چنين صحنه اي کاملا تکذيب مي کنم چون اصلا احساسم شبيه احساس يک مادربزرگ حسرت خورده نيست. درست است که اين سالها تند گذشتند ولي بهترين خاطرات و لحظات عمرم مربوط به بعد از 20 سالگي است. فقط دوست داشتم بيشتر لذت مي بردم، خيلي بيشتر.

    پ.ن: در معناي لذت، تفکر و تعمق شود. فتدبر!

    پاسخ

    بذار 18 ساله بشيم... صحبت مي كنيم راجع بهش... فعلا كه يك دختر 15 ساله با چشم هاي خواب آلوده و يك عالمه معني شعر ادبيات نخوانده شده ام....


    سلام پلييييييي

    معرکه بود اين متن کوتاه..

    خيلي روون و قشنگ بود

    خوشمان امد بسي:)

    پاسخ

    واي ممنونم تبسم! دو روزه نشستم اينجا بلكه يه نفر بياد پستم رو بخونه... خبري نيست... تو بي نظيييييييييييييييييري.....