• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 269
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    پولي!! ميگم بگو ديشدنه ديشدن!
    پاسخ

    ا...! منظورت اين بود؟ خب از اول مي گفتي! ديشنه ديشدن!

    تو بگو چيكار داري؟ حرف زد خودم جوابشو ميدم:دي برو من پشتتم!!!
    پاسخ

    با مني ساقي؟ نه عزيزم من كاري ندارم. فقط تكليف مثلثاتم رو ننوشتم. همين. مي نويسي؟


    آخر حرف شاعر بنويس:

    ديشدنه ديشدن!:دي

    پاسخ

    نه بابا بيچاره شاعر! با كلي غم و غصه سروده اينو! يادم نيست سعدي بود يا مولوي!

    مام رفته بوديم سينما :)))))))
    پاسخ

    خب خوبه تفريح و تفرج!( البته! شاعر مي گه هر جايي كه تويي تفرج آنجاست)
    + نيکي 
    نظر آخر رو بدم و رفع زحمت کنم؛
    شما الان که نشستي ، زل زدي به اين مانيتور ، بد تر سر دردت تشديد مي شه. بلند شو برو دنبال کارت بچه !!!
    پاسخ

    برو بابا من فقط ي كار دارم اونم تكليفاي خونساريه كه مغزم نمي كشه براي اونا!

    من از پا در نمييام. از سر در مي يام... سرم در مي ياد..


    سرم درد مي ياد....

    :))))))))

    خدا شفات بده

    پاسخ

    واقعا...! بازم از اين دعا ها بكن!
    + نيکي 
    اولا ، مي گم سوسولي ... س و س و ل ي !!!
    دوما، اتفاقم قراره برم آزمايش بدم ، چند وقته کليه هام دارن از جاشون کنده مي شن اين قدر که درد مي گيرن . اما شما نگران نباش به خاطر اونا نيست.
    راستي کليه به کبد و معده ربط نداره؟ ( من همش اين سه تا رو با هم قاطي مي کنم)
    پاسخ

    همش به خاطر قرص زيادي خوردنه!
     <      1   2