• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : باز كردي....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عابر پياده 

    ميرم خسته و افسرده و زار

    سوي متروکه ويرانه خويش

    به خدا ميبرم از شهر شما

    دل شوريده و ديوانه خويش........

    پ.ن1: قدر روزاي رنگيت رو بدون....

    براي من که هنوز چرکه!

    پ.ن 2: لزومي نداشت آپتو غير مستقيم بنويسي.....نشريه ديگه کاري به کار وبلاگ تو نداره!

    پاسخ

    من در مورد آپ هام و همچنين نشريه بسي بسيار بدبين هستم! مي شه نري؟ اگر من همين شعر رو بهت مي گفتم كلي استدلالات جالب توجه مي شنيدم! حيف كه من حس طنز به اون قوي اي ندارم...!(ولي حال مي ده اگر آدم از شهر اين آدماي دل پوسيده بره ها!)