مي خواستم قسمت هاي قشنگ نوشته ات رو کپي کنم بگذارم اينجا که بگم کدوم قسمت هاش به نظرم قشنگ بوده ولي ديدم که اگه بخوام اين کارو بکنم بايد کل نوشته رو بگذارم اينجا.
خيلي زيبا بود. کاملا احساسش کردم و لذت بردم براي من هم همين طور گذشت اين سال 89:
"تو را به خاطر همه روز هاي خوشت و همه روز هاي سخت انسان سازت دوست دارم! روز بد نداشتي! روزهايت سخت بودند! سختي شان هم قسمت بود! قسمت بود که سخت باشند و انسان بسازند! اين همان قسمتي است که وقتي پاهايم را گرفته بودي متوجهش نمي شدم! حالا فهميده ام! دير که نشده است؟"