ولي خودمونيم ها!
تو خيلي زرنگي!
تو وقايع اخير، اگه رگم رو مي زدي، خونم در نمي اومد. عارفه بيچاره هم تا مرز سكته رفت. ولي تو عين خيالت نبود.
همش تقصير اين عارفه است كه پته ي منو ريخت روي آب....
حالا ديگه من چه جوري تو رو تهديد كنم؟
چرا يه دفعه خوشبخت شدي!
انگار قدم ما بركت داشت؟
من از مرخصي برگشتم.
اما داداشم هنوز از دستت عصبانيه.......
پولي ما فردا ميريم شمال
4 شنبه هم نمي تونم بيام . دلم مي خواست مي ديدمت . عيبي نداره دو شنبه هست ...
خداحافظ
من دارم وبلاگ اول دبيرستانيامونو مي خونيم بعد يكيشون از اردوي فشم نوشته كه رفتن...
كي باورش ميشه قراره اين اردو ها رو بدون عبدو و قيچي و......
اگه تو تونستي درك كني منم مي تونم!
من ديوااااااااااااانه شدم كودكم!
اصلا كفاف نمي ده...
من يه قاصي قاطي ام....