مي خواستم بدي هاي پلي رو بگم، ديدم قلي روش غيرت داره!
مي خواستم خوبي هاي قلي رو بنويسم، ديدم پلي حسوديش مي شه!
گفتم رحيمي پور رو شرح بدم، فهميدم رحيمي پور از اين اسم خوشش نمي ياد!
پس من چي كار كنم؟
در نهايت به اين نتيجه رسيدم كه اندر احوالات ويز ويز پشه ها موقعي كه مي خوام بخوابم بنويسم......
حسنش اينه كه مي دوني هدفشون چيه و فقط مي خوان حرصت بدن!