جغرافي....
تموم!!!
كتابوبخونيم بسه ديگه؟!
البته من جويدم تا حدودي..!
اينم يه عكس بامزه!
چه جوري مي شه عكسمو تو ياهو عوض كنم؟!
جونم دراومد!!!!
چرا پلي؟؟؟؟؟؟:
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش/ اين داغ که تو در دل ديوانه نهادي....!
ميدوني چيه!خيلي راست گفتي!
آپ بودم!
خوشم مياد به هيچ وجه نه كوتاه مي ياي نه كم مياري!
ضمنا اگه به ننوشتن اراده پيدا كردي پس چرا دو دقيقه يك بار متنهاي وبت رو عوض ميكني؟
با اين متن هم مخالفم، لازم نيست تا افقهاي دور به دنبال محبت بريم، محبت كنار ماست فقط بايد چشمهامون رو باز كنيم.....
پي نوشت: اگه چشمات رو باز كني محبت رو پشت شيشه بوفه مدرسه مي بيني!
چرا اتفاقا دشمن يه مدت ديالوگ منم بود...!
عدد كد امنيتي رو عشقه...!
دقيقا همين حرفي كه اف ام مي خواست بزنه رو مي خواستم بگم...
چرا اينقدر ديالوگاي ما بهم شبيهه..؟!
من برم تلاش دوباره اي كنم براي اتچ نمودن....!
اومدم بهت بگم : ننوشتن هم ارادت خاصي به تو پيدا كرده ..
چقدر مسخره !
اين روز ها كه به قسمت مرگ فرمانده هيميانگ نزديك تر مي شيم ، بيشتر مسخره مي شم ..اه اه اه !
راستي سلام.
و بعدش هم خداحافظ !