سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از در خانه که بیرون می آیم هوای خنک می خورد به صورتم و یک حس خوبِ بی دلیل تا  عمق چشم هایم پیش می رود.

آسمان خیلی صاف است، سرم را چسبانده ام به شیشه ی پنجره و عبارت پولک های ریز آسمونی را هجی می کنم،

خدای مهربان هم یکجایی همین نزدیکی ها به تشکر های کوچک و انسان وارانه ی مان لبخند می زند، شاید....

پ.ن: روز افتتاحیه کاوش توی ورزشگاه یکدفعه و بی دلیل یاد جشن 22 بهمن اولین سال راهنمایی می افتم و تویی که نمی شناختمت، آن دور و بر هیچ کس معنای نگاه هایم را نمی فهمد....


+تاریخ جمعه 91/11/20ساعت 12:34 صبح نویسنده polly | نظر